نهضت بیداری




بسندی المتصل الی شیخ المحدثین و أفضلهم، محمد بن یعقوب الکلینی، رحمة الله تعالی، عن أحمد بن محمد، عن ابن محبوب، عن عبد الله بن سنان، قال ذکرت لأبی عبد الله ،علیه السلام، رجلا مبتلی بالوضوء و الصلاة ، و قلت:هو رجل عاقل. فقال أبو عبدالله، علیه السلام: و أی عقل له و هو یطیع الشیطان؟ فقلت له : و کیف یطیع الشیطان فقال: سله هذا الذی یأتیه من أی شی هو ، فإنه یقول لک: من عمل الشیطان.1

ترجمه

((عبد الله بن سنان می گوید یاد کردم برای حضرت صادق علیه السلام،مردی را که مبتلا به وسوسه در وضو و نماز بود گفتم:او مرد عاقلی است حضرت فرمودند:که چه عقلی برای اوست حال آنکه از شیطان پیروی می کند؟ به آن حضرت عرض کردم:چگونه از شیطان پیروی می کند؟ فرمودند:از او سوال کن این وسوسه چیست؟ پس همانا می گوید: از عمل شیطان است.))

شرح مختصر:

وسوسه،شک،تزلزل؛شرک،و مانند آن ها همه شبهاتی است که شیطان در دل مردم می اندازد تا آن ها را گمراه کند؛همانطور که آرامش و سکون قلب،خلوص،یقین  و امثال این ها از الطاف الهی است که قلب آدمی را نورانی می کند.

قلب انسان دو رو دارد یکی به سمت دنیا،که بوسیله آن امورات دنیای خود را اصلاح می کند و دیگری به سمت آخرت و ملکوت  که امورات آخرت خود را تنظیم می گرداند که البته این موضوع  بستگی به اختیار انسان دارد می تواند روی قلب خود را به جهان جسمانی و آباد کردن آن قرار دهد،که در این صورت دل او غرق در شهوات ، لذت های دنیا و جایگاهی برای شیطان می شود و آخر الامر می بیند هیچ چیزی ندارد زیرا غیر خدا رفتنی است و دل بستن به آن پوچی می آورد به عنوان مثال:اگر کسی به ساختمان -که رفتنی است- دل ببندد در واقع به پوچی دل بسته است،اما اگر برای ایجاد بستر بهتر برای عبادت و بندگی خدا،ساختمان بخواهد،دیگر به پوچی دل نبسته است و دل خود را جایگاه شیطان قرار نداده است2.

با این حال دل بستن به دنیا در توهم به سر بردن است که دل آدمی را منشأ خیالات و پندار­های باطل می کند. دل بخاطر توجه به دنیا اشتیاق به خیالات واهی پیدا کرده،اراده خود را معطوف به رسیدن آن ها می کند وبه این صورت تمام رفتارهای او شیطانی شده و در ظاهر اوتأثیر می گذارد. که وسوسه،شک،تزلزل؛شرک،و مانند آن ها هم از این قبیل اند.

در اینجا برای واضح شدن موضوع لازم است به دو نکته توجه شود:

1-تن در قبضه من است و در حقیقت انسان که همان من یا روح اوست دخالتی ندارد به همین جهت هم تن از حالات من انسان متأثر می شود مثل ترسیدن که مربوط به روح انسان است اما در بدن هم ظهور می کند.

2-نکته دوم را با یک مثال عرض می کنم،مثلاوقتی خوابیده اید و در خواب می بینید که از کوهی سقوط کردید و همچنان به طرف پایین می غلطید. وقتی از خواب بیدار می شوید می بینید تمام بدن شما درد می کند خوب شما که در رختخواب بوده اید پس آن شخص چه کسی بوده ؟ چرا در بدنتان درد احساس می کنید؟ زیرا روح فوق بدن مادی است و از هم جدااند منتها بر یکدیگر تأثیر می گذارند3.با این اوصاف اگر انسان دل خود را متوجه خدا کند دل او حرم خدا می شود و خالی از شک ، تزلزل و مملو از آرامش و سکون می شود و اراده خود را جهت کسب رضای الهی بکار می برد.

با این وجود چون وساوس از شیطان است و داعیه شرعی برای رد آن نداریم،گرچه خود شخص وسواسی قبول نداشته باشد،مخالف با احکام شریعت و اخبار و آثار ائمه (علیه السلام)است.پس لازم است از آن اجتناب شود.

1-اصول کافی،ج1،ص12،((کتاب العقل و الجهل))،حدیث10.

2-کتاب آشتی با خدا،ص23

3-کتاب 10 نکته از معرفت النفس،نکته سوم،ص26

  • صادق خلیلی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی